روانشناسی - صفحه 3
close
آخرین مطالب
  • هاست وردپرس تحویل آنی
  • فود کده
  • کمی طاقت داشته باشید...

    روانشناسی

    نیلوفر ابراهیمی

    امروز دوشنبه 1 دی 1404 روز خوبی داشته باشید.

    آخرین ارسالی های انجمن
    درخواست مطلب مــــطالب درخـــواستی خودر را از طریق لینک زیر به گوش ما برسانید .
    خبر نامه با عضویت در خبرنامه از آخرین اخبار مطالب و سایت ما با خبر شوید .

    اثرات باور نکردنی حسادت بر روح ما
    اثرات باور نکردنی حسادت بر روح ما

    حسادت آرامش زندگی شما را تخریب می کند!

    حسادت، آتشی شیطانی است که وقتی بر جان آدمی می ‌افتد، چاره‌ای در برابرش نیست، می‌ سوزاند و هم تن خاکی را به غم و آزردگی و اندوه گرفتار می‌ کند و هم روح را به گرفتاری در بند و وسوسه‌ های شیطانی در می‌ آورد؛ با خودش ایمان و آرامش و آسودگی را می‌ برد!

    نشانه های حسد
    1.ناراحتی از رسیدن نعمت به دیگری،بدون نشان دادن عکس العمل.
    2.غیبت و عیب جویی.
    3.دشمنی،عداوت و کارشکنی.
    4.بی مهری یا قطع رابطه از شخص،و پنهان کردن صفات برجسته او به طوری که حتی نمی خواهد سخنی از او بشنود.

    حسادت، آتش شیطانی
    بعضی افراد با شادی و پیشرفت اطرافیانشان خوشحال می ‌شوند و با اندوه و شکست آن ‌ها، غمگین؛ گویی که عضوی از یک پیکرند. اما هستند کسانی که برایشان مهم نیست بر سر دیگران چه می ‌آید؛ مثل تکه ‌های زائد و غیر مفید یک پیکره که بود و نبودشان هیچ فرقی ندارد.

    می‌خواهند همه خوبی ‌ها برای آن‌ ها باشد، دیگران همیشه ضرر کنند و هیچ‌ گاه موفق نباشند! به شادی و موفقیت دیگران حسادت می‌ کنند؛ هرگز در غم و شادی دیگران سهیم نمی‌ شوند؛ هرگز همراه دیگران لبخند نمی ‌زنند، همراه آن ‌ها گریه نمی ‌کنند و این هدیه تلخی است که خودشان، به خودشان داده‌اند.

    این افراد که به نعمت ‌هایی که خدا به دیگران داده و به موفقیت ‌هایی که نصیب آنان شده، حسد می ‌برند، به آنچه خدا از فضلش به بندگانش بخشیده، حسد می ‌وزند: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ» (1)

    حسد را علمای اخلاق این گونه تعریف کرده اند:
    حسادت،تمنای سلب نعمت است از دیگری که به صلاح او باشد،یعنی حسود دوست دارد نعمت ها از طرف مقابل گرفته شود،خواه آن نعمت به حسود برسد! یا نرسد.

    حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره می فرماید:«منشأ و ریشه رزایل حسادت است».

    البته یک حالتی هم نزدیک به حسادت وجود دارد، که پسندیده و مایه ترقّی و پیشرفت است،و آن حالت غبطه است.

    امام صادق(ع) می فرمایند:«به راستی مؤمن غبطه می خورد،ولی حسادت نمی ورزد اما منافق حسادت می ورزد و غبطه نمی خورد».

    راستی می دانید نخستین حسدی که از سوی انسان در روی زمین صورت گرفت چه زمانی بود؟ که بود؟برای چه بود؟ و نتیجه اش چه شد؟

    آری،نخستین حسد،حسادت قابیل نسبت به برادرش هابیل بود،آن هم به جهت اینکه خداوند قربانی هابیل را پذیرفت ولی قربانی قابیل را نپذیرفت،و این موضوع برای قابیل انگیزه ای برای کشتن برادرش شد.به این آیه شریفه توجه کنید:«و اتل نبأ ابنی آدم بالحقّ اذا قرّباً قرباناً…».(سوره مائده،آیه 27)

    در این آیه کریمه داستان حسادت قابیل نسبت به هابیل بیان شده است.نوجوانان و جوانان عزیز در قرآن نمونه هایی از این قبیل ذکر شده است.مانند:داستان برادران یوسف،پسر نوح، هابیل و قابیل و داستان های عبرت آموز دیگر.

    حسد در آیات قرآن
    حسد از جمله رذایل اخلاقی است که ریشه و اساس بسیاری از گناهان و آلودگی‌ های اخلاقی دیگر محسوب می ‌شود. از این رو آیات و روایات متعددی در نکوهش، انگیزه ‌ها و آثار زیانبار فردی و اجتماعی آن در منابع اسلامی وارد شده است.

    یكی از عمده‌ ترین عوامل تخریب و فساد در جهان، تخریب و فسادی است كه از ناحیه افراد حسود نشأت می‌ گیرد. قرآن حسادت را عامل نخستین قتلی كه در روی كره زمین رخ داده است، معرفی كرده و می ‌فرماید: «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»؛ «و داستان دو پسر آدم را به درستى بر ایشان بخوان هنگامى كه [هر یك از آن دو] قربانیى پیش داشتند پس از یكى از آن دو پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد [قابیل] گفت ‏حتما تو را خواهم كشت [هابیل] گفت‏ خدا فقط از تقوا پیشگان مى ‏پذیرد» (2)

    در زمان حضرت آدم (علیه السلام) مراسم قربانی وجود داشته و هابیل و قابیل، فرزندان آدم (علیه السلام) به دستور پدرشان، عبادت قربانی را انجام دادند؛ ولی فقط قربانی هابیل پذیرفته شد و برادر دیگر كه قربانی‌اش پذیرفته نشده بود، به شدت خشمگین شد و آتش حسادت به برادرش هابیل در دل او شعله كشید و سرانجام، او را به قتل رساند. (3)

    بنابر آیات قرآن برادران حضرت یوسف (علیه السلام) نیز به خاطر حسادتی که به او داشتند، تصمیم به قتل او گرفتند و در نهایت او را به چاه انداختند: «قَالَ قَآئِلٌ مَّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَةِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَاعِلِینَ»؛ «گوینده‏اى از میان آنان گفت ‏یوسف را مكشید اگر كارى مى ‏كنید او را در نهان خانه چاه بیفكنید تا برخى از مسافران او را برگیرند» (4)
    یهودیان نیز چون خودشان ایمان نداشتند، به مسلمانان حسادت می‌ کردند و می‌ خواستند آن ‌ها را نیز از ایمان برگردانند: «وَدَّ كَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»؛ «بسیارى از اهل كتاب پس از اینكه حق برایشان آشكار شد از روى حسدى كه در وجودشان بود آرزو مى‏ كردند كه شما را بعد از ایمانتان كافر گردانند.» (5)

    این در حالی است که از نظر قرآن، حسد بدترین و زشت‌ ترین صفات است و باید از شر شخص حسود به خدا پناه برد: «وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ»؛ «و از شر [هر] حسود آنگاه كه حسد ورزد.» (6)

    حسود، در واقع دشمن نظام آفرینش و مخالف مواهب و اکرام الهی نسبت به بندگان است و چنین امری با ایمان کامل، سازگار نیست.




    مشاهده پست مشابه : دانلود سوالات ورودی کارشناسی ارشد مدیریت بحران سال ۱۳۹۴ + کلید
    موسیقی‌ برای سوزاندن کالری بیشتر !
    موسیقی‌ برای سوزاندن کالری بیشتر !

    اگر تاکنون پیش آمده باشد که هنگام رفتن به باشگاه هدفن خود را فراموش کنید و یا بدتر از آن صبح، هنگام راه رفتن گوشی‌تان خاموش شود، می‌دانید که ورزش کردن بدون موسیقی چقدر می‌تواند عذاب‌آور باشد. باید گفت به‌تازگی علم ثابت کرده است گوش دادن به ضرب‌آهنگی خاص سبب می‌شود تا نتیجه بهتری از ورزش کردن بگیرید.

    به گزارش ایران ناز: محققان ایتالیایی برای خانم‌هایی که از دوچرخه ثابت استفاده می‌کردند، موسیقیپخش کرده و متوجه نکته حیرت‌آوری شدند: هنگامی‌که ضرب‌آهنگ موسیقی بین 150 تا 170 ضرب‌ در دقیقه باشد، ضربان قلب داوطلبان بالا رفته (75 درصد از حداکثر ضربان) و وارد محدوده کالری سوزی می‌شود. به گفته این خانم‌ها بالا بردن سرعت بدون گوش دادن به موسیقی مناسب بسیار سخت‌تر است.

    این یافته تحقیقات مارک فنتون، یکی از اساتید برجسته دانشگاه فریدمون را تائید می‌کند که می‌گفت هنگامی‌که گام موسیقی افت می‌کند، کیفیت تمرین نیز کاهش می‌یابد. به گفته او موسیقی با ضرب‌آهنگ تند کیفیت تمرین‌هایی که به حرکت‌های تکرارشونده نیاز دارند مانند دویدن، راه رفتن، دوچرخه‌سواری و غیره را افزایش می‌دهد. همچنین به گفته کاترینا شو که یک مربی بدن‌سازی است موسیقی به افراد این قدرت را می‌دهد تا بیشتر فعالیت کنند؛ همچنین باعث می‌شود فرد خود را با ضرب‌آهنگ موسیقی تطبیق داده و وارد محدودی کالری سوزی شود.

    برای این منظور می‌توانید برای خود یک لیست از آهنگ‌های مناسب تهیه‌کرده و هنگام ورزش کردن به آن گوش کنید. بهتر است گام این موسیقی‌ها حداقل 150 ضرب‌ در دقیقه باشد.

    چرا از پذیرفتن اشتباهاتمان می ترسیم
    چرا از پذیرفتن اشتباهاتمان می ترسیم


    چرا از پذیرفتن اشتباهاتمان می ترسیم

    مجله پزشکی : 40 دقیقه در شبانه روز، سهم همه ما از ندیدن جهان است. 40 دقیقه واقعی ما از اتفاق های اطراف خود را از دست می دهیم و آن ها را نمی بینیم تا چشم های ما شبیه یک دوربین شفاف کار کند. «توهم توقف ساعت» نظریه ای است که این 40 دقیقه در دل آن کشف شده و سال هاست که دانشمندان می دانند مغز ما برای این که تصاویر را ثابت ضبط کند، در فاصله پلک زدن، تصویری را ضبط نمی کند تا آدم ها، اشیا و همه آن چه در زاویه دید ماست، درست و شفاف ثبت شود.

    درست شبیه یک دوربین عکاسی، که فریم به فریم تصاویر را ثبت می کند تا عکس ها شفاف باشند، مغز هم جهان را تقسیم بندی می کند و در این تقسیم بندی، صدم های ثانیه ای از وقایع را از دست می دهیم. صدم های ثانیه ای که در مجموع، 40 دقیقه از شبانه روز ما را کم می کنند و نشان نمی دهند.

    نظریه توهم توقف ساعت، به همین سادگی به ما ثابت می کند که آن قدرها هم که فکر می کنیم و به خودمان مطمئن هستیم، به همه اتفاق های جهان آگاهی ندارم و هیچ چیز تحت کنترل ما نیست. کافی است در آن صدم ثانیه ای که مغز ما ثبتش نمی کند، جهان پیش روی ما تغییر کند. آن قوت است که ندیده و ندانسته، با واقعیت تازه ای رو به رو می شویم که با چند صدم ثانیه قبل کاملا متفاوت است. ما هیچ وقت مطمئن نیستیم که دقیقا چه اتفاقی افتاده یا قرار است چه اتفاقی بیفتد و این عدم اطمینان از یک ضعف کاملا طبیعی می آید.

    ضریب احتمال خطا، از آن دسته واژه هایی است که در علم کاربرد زیادی دارد. هرکسی که با علم سروکار دارد، این واژه را خیلی خوب می داند و همیشه در ذهنش نگه می دارد تا در مواقع لزوم از نتیجه ای که می گیرد مطمئن باشد و پیشرفتش ثبت شود؛ واژه کاربردی که وقتی عدد مقابلش صفر باشد، لبخند به لب اهالی علم و دانش می آورد و اتفاق می سازد. واژه ای که اگر در علم محض تعریف نشود و به روابط انسانی برسد، شاید همان شگفتی را که در علم ایجاد می شود، برای ما هم ایجاد کند.

    اما ما هیچ وقت از این واژه در زندگی واقعی استفاده نمی کنیم. ضریب احتمال خطا، بدون هیچ آزمایش و امتحانی، همیشه برای ما صفر است. وقت هایی هم که مشکلات و بحران ها به سراغمان می آید، باز هم رفتن به سراغ خطاها و اشتباه های فردی، آخرین راه حلمان است. درست نقطه مقابل کاری که دانشمندان می کنند؛ آن ها به محض نگرفتن نتیجه، ضریب احتمال خطا را بررسی می کنند و به دنبال راه های اشتباه می گردند.

    ترس از پذیرفتن اشتباه، دقیقا از آن ترس هایی است که از والد در ما مانده. تا زمانی که کودک هستیم، خوب بودن و اشتباه نکردن، البته نسبت به تعریفی که پدر و مادر از خوب بودن برای ما مشخص می کنند، یک امتیاز بزرگ است. ما تلاش می کنیم تا اشتباه نکنیم و در دام تنبیه نیفتیم. اگر خوب باشیم، همیشه تشویق و جایزه است و اگر نه، ممکن است که حسابی به دردسر بیفتیم.

    اما با بزرگ شدن و کم رنگ شدن روز به روز نقش ظاهری والد در زندگی ما، ما هم چنان نقش های معنوی آن ها را برای خود نگه می داریم. والد همیشه مراقب ماست و چه چیزی مهمتر از این که آن چه از ما نگه داری می کند، راضی باشد. رضایت والد در ذهن و احساس پیچیده ما، تبدیل به رضایت ما از خودمان می شود و همین جاست که گول می خوریم و هر روز به دنبال اثبات خود هستیم و نه چیز دیگر.

    پذیرش اشتباه در چنین مسیری است که برای ما تبدیل به غول بی شاخ و دمی می شود که هر لحظه می تواند، ما را به خطر بیندازد و چه چیزی بهتر از انکار؟! ما نقش خود را از اشتباه ها حذف می کنیم، ضریب احتمال خطر را حذف می کنیم تا با یک صورت مسئله پاک شده، به جهان هستی نگاه کنیم و بدون دغدغه از برخوردن با خود، به جنگ زمانه برویم.

    می دانید، همه ما یک بار زندگی می کنیم و همین یک بار، تجربه همه ماست. این جمله یعنی این که به همان اندازه که نسل قبل ما در زندگی کردن بی تجربه بودند، ما هم هستیم و بعدی ها هم همین طور. اگر به جز این زندگی، تجربه زندگی دیگری در کار بود، شاید می توانستیم آن قدر راحت، خود را برای هر اشتباهی سرزنش کنیم یا دیگران را. اما واقعیت این است که همه ما بی تجربه هستیم و اشتباه حق هر انسان بی تجربه ای است.

    پذیرفتن این جمله هم به این معنی نیست که همیشه اشتباه کردن و همیشه اشتباهات را به گردن بی تجربگی انداختن راه و رسم قابل قبولی است، نه. پذیرفتن این جمله یعنی، پذیرفتن انسانی که به هر حال اشتباه می کند و اشتباه کردن، یکی از خاصیت های مهم اوست. هیچ کسی در این دنیا نمی تواند بدون اشتباه زندگی کند، اما درصد آدم هایی که یاد می گیرند به اشتباهات خود صادقانه نگاه کنند و از آن ها به عنوان یک درس عمیق برای روزهای آینده استفاده کنند، خیلی کم است.

    صداقت با خود در روزهای خوب و خوش و خرم زندگی خودش را نشان نمی دهد. صداقت با خود دقیقا جایی معلوم می شود که در بحران و مشکلات هستیم؛ آن جایی که با خود واقعی رو به رو می شویم و می بینیم که چقدر از مشکل و بحران رسیده، در دست ما بوده و چقدر اشتباهات ما به آن دامن زده. آدم هایی که به این مرحله از صداقت می رسند، شجاع ترین آدم های روزگارند؛ آدم هایی که به قصد سازندگی به این زندگی آمده اند و درست شبیه همان دانشمندانی که با ضریب احتمال خطا، جهان اطراف را با علم و دانش، روز به روز بهتر می کنند، ذات زندگی را به جلو می برند.

    آدم هایی که می دانند همیشه و همواره درصد از احتمال خطای انسانی وجود دارد و به جبر قوانین زندگی، همیشه ضریبی برای خود در نظر می گیرند و از مسئولیت اشتباه خود فرار نمی کنند و به اصطلاح آستین بالا می زنند، قهرمانان این عصر مدرن اند که انسانیت را در جایی فارغ از دنیای جمعی تعریف می کنند و با سلامت فردی، جهانی بهتر و آرام تر را می سازند؛ جهانی که همه ما به آن نیازمندیم و راه رسیدن به آن، از خود ما شروع می شود.

    استرس امتحانات را کم کنیم؟
    استرس امتحانات را کم کنیم؟

    فصل امتحانات برای کودکان و همچنین والدین آنها همواره استرس زیادی به همراه دارد.

    در این مواقع هرچه دانش‌آموزان و والدین آنها برای بهتر شدن نتیجه امتحان بیشتر عصبی‌ و بی‌برنامه باشند به استرس هردوی آنها افزوده می‌شود.

    بر اساس تحقیقات صورت گرفته می‌توان این استرس را با کمک راهکارها و ترفندهای زیر در دانش‌آموزان و والدین آنها کاهش داد.
    ۱- آمادگی قبل از امتحان:هیچ احساسی در سر جلسه امتحان بهتر از آماده بودن از قبل برای پاسخ دادن به سوالات آزمون نیست. پس مطمئن شوید که فرزندتان مطالعه منظمی داشته و در این کار با او همکاری کنید.

    ۲- پرهیز از افراط در یادگیری:۲۰ دقیقه مطالعه‌ منقطع بسیار بهتر و موثرتر از ساعت‌ها مطالعه‌ پشت‌سرهم است. در برنامه مطالعه‌ فرزندتان برای او حتما زمان تفریح و استراحت نیز لحاظ کنید.

    ۳- ورزش و تحرک بدنی:ورزش و هوای آزاد به باز شدن ذهن و بهبود عملکرد آن و نیز حفظ سلامتی کمک می‌کند. پس فرزندتان را تشویق به این فعالیت‌ها در زمان‌های تفریح و اضافی کنید.

    ۴- تفکیک مطالب:بهترین راه برای درک مطالب، تقسیم‌بندی آنها است. به فرزندتان بیاموزید بخشی از مطالب را روی کارت‌هایی بنویسند تا بتوانند آنها را همراه داشته باشند و مرور کنند. این روش از دو جهت دارای اهمیت است:
    – تکمیل کردن روند سه مرحله‌ای خواندن و درک و خلاصه کردن مطالب
    – سهولت در مرور مطالب و دریافت اطلاعات کلیدی
    ۵- خواب کافی:از خواب شبانه کافیِ فرزندتان مطمئن شوید. خستگی در واقع عامل افزایش استرس و عملکرد نامناسب ذهن است. پس بازی‌های وقت‌گیر کامپیوتری را پیش از خواب رها کرده و زمان مناسبی را برای استراحت آنها قبل از رفتن به رختخواب فراهم کنید.

    ۶- ایجاد ارتباط خوب با فرزندان:از احساس فرزندتان در درباره امتحانات و نگرانی‌هایشان در این دوره مطلع باشید و آنها را تشویق به بیان احساساتشان کنید. این کار می‌تواند شما را از فشارهای روانی آنان آگاه کرده و در نتیجه مساعدت شما را برای فروکش کردن استرس در آن‌ها به همراه داشته باشد.

    ۷- تغذیه مناسب برای مغز:از تغذیه سالم کودکتان در زمان امتحانات مطمئن شوید و از تدارک دیدن غذاهای با قند بالا برای آنها بپرهیزید چرا که عملکرد ذهنی را با مشکل روبرو می‌کند.

    ۸- کمک گرفتن از برادر و خواهر بزرگتر:خواهر و برادر بزرگتر در نقش راهنما می‌توانند به فرزند کوچکتر کمک کنند. در واقع این کمک به دلیل تجارب مشترک مفیدتر خواهد بود.

    ۹- جایزه دادن:به فرزندتان در رابطه با موفقیت در آزمون‌ها که وابسته به میزان تلاش و نمره آن‌هاست، خبرهای خوب بدهید. این شیوه در واقع پیامی را برای آن‌ها می‌فرستد که در صورت کسب بهترین عملکرد، بهترین پاداش را خواهند گرفت.

    ۱۰- داشتن توقعات معقول:انتظار یک نتیجه خوب مهم است اما توقعات بیش از حد از فرزندان استرس بیشتری را به آنها تحمیل می‌کند و با توجه به ترس‌های بوجود آمده، عملکرد نامطلوب‌تری را همراه خواهد داشت. از فرزندتان انتظار موفقیت داشته باشید اما به او بگویید که در صورت عدم دستیابی به نتایج متناسب با توقعاتش، دنیا به پایان نخواهد رسید و می‌تواند بازهم تلاش کند.

    اسرار موفقیت در کنکور
    اسرار موفقیت در کنکور

    برای موفقیت در هر کاری از جمله موفقیت در کنکوررعواملی چون هوش ، استعداد ، تلاش ، پشتکار و … لازم است اما مواردی مجود دارد که به آن مهارت های موفقیت گفته می شود که با که با مطالعه تجربه و عملکرد دیگران میتوان به اسرار آن پی برد…

    ۱- احساس خلأ :

    اصولاً شکل گیری هر انگیزه‌ای برای حرکت ناشی از احساس کمبود و خلاء می‌باشد. انسان تا احساس گرسنگی نکند به سوی غذا نمی‌رود و تا احساس فقر نکند به سوی غنا گام بر نمی‌دارد.

    اثبات این مسأله آسان است. ما برای حرکت به سوی مقصد احتیاج به «انگیزه» داریم و برای طی کامل مسیر نیز این «انگیزه» باید لحظه به لحظه تجدید و تقویت شود. تا وقتی که انسان در خود احساس خلأ و کمبودی نکند انگیزه‌ای برای حرکت ایجاد نمی‌شود. پس از شروع به حرکت نیز دوام و استمرار آن منوط است به بقاء این احساس. لذا هرلحظه که انسان متوجه شود که کمبود برطرف شده است یا اینطور تصور کند، بدیهی است که از حرکت باز می‌ماند.

    تحصیل علم نیز به همین ترتیب است. انسان تا احساس جهل (خلأ علم) نکند به سوی کسب دانش گام بر نمی‌دارد. و برای استمرار این حرکت نیز باید «فقدان علم» همواره مدنظر باشد. بی‌شک از بین رفتن این احساس، انگیزه جوینده علم را زایل می‌کند و او را از حرکت باز می‌دارد.

    ۲- تعیین هدف :

    گام بعدی در دستیابی به یک مقصود شناخت دقیق و کامل‌ِ آن است. زیرا پس از آنکه انسان کمبود و خلأ چیزی را در خود احساس ‌کند برای رفع آن تلاش می‌کند. اما تنها این کافی نیست بلکه او نیازمند دورنمایی است که تا انتها او را در یک مسیر به حرکت وادارد و از انحراف او به اطراف جلوگیری کند و آن چیزی جز تعیین «هدف» و شناخت کامل و دقیق آن نیست. در تعیین هدف نکات زیر باید مورد توجه واقع شود:

    الف)هدف باید متعالی و ارزشمند باشد. بدون شک اهدافی بی ارزش و پوچ مانند «فرار از سربازی» و «چشم هم‌چشمی» نمی‌تواند دورنمای مناسبی برای حرکت باشد.

    ب)هدف باید واضح و مشخص باشد و داوطلب کاملاً به آن آگاهی و اعتقاد داشته باشد. بسیاری از داوطلبان شرکت کننده در کنکور از اهداف واقعی خود بی‌خبرند. وقتی از آنها پرسیده می‌شود «هدف شما از مطالعه و تحمل سختی‌های شرکت در کنکور چیست؟» از «علاقه»، «استعداد»، «درآمد» و امثال اینها صحبت می‌کنند اما پس از چند لحظه اعتراف می کنند که علاقه‌ای به رشته مد نظر خود ندارند یا برای کسب درآمد نیازی به تحصیل احساس نمی‌کنند و استعدادی هم در میان نیست. مشخص نبودن هدف یکی از مهمترین عوامل عدم موفقیت داوطلبان است.

    ج)هدف باید ثابت باشد. معمولاً تغییر هدف آثار سوء و جبران ناپذیری را بر جای می‌گذارد. در نظر بگیرید داوطلبی برای قبولی در رشته مهندسی عمران شروع به مطالعه می‌کند و طبق عادت نادرست، وقت خودرا تماماً مصروف یادگیری دروس اختصاصی می‌کند اما پس از مدتی بنا به دلایلی تصمیم به شرکت در آزمون زبان انگلیسی می گیرد و در مدت کوتاه باقیمانده تا کنکور مجبور است دروس عمومی را که مدت مدیدی از آنها غافل بوده است مطالعه کند. تأثیر ناخوشایند تغییر هدف در چنین مواردی آشکار است.

    د)هدف باید واحد باشد. در نظر داشتن چند هدف آن هم اهدافی که همسو نیستند (مثلاً انتخاب رشته‌هایی که در یک زیر گروه نیستند) موجب تحمیل تکالیفی بیش از حد توان بر داوطلب می‌شود.

    ۳- برنامه‌ریزی و مشاوره صحیح و اصولی.

    پس از تعیین هدف و شروع به حرکت، نخستین نیازی که احساس می‌شود یک «برنامه صحیح و اصولی» می‌باشد. در این مرحله انسان از خود می‌پرسد: «حال که باید برای تحقق یک هدف حرکت کنم «راه درست» کدام است؟ راه درست برای نیل به مقصود همان «برنامه‌ریزی صحیح و اصولی» است. رسالت یک برنامه خوب آنست که ما را با صرف کمترین انرژی و زمان به تمامِ اهداف تعیین شده برساند. برنامه‌ریزی صحیح و اصولی برای داوطلبان کنکور باید دارای شرایط زیر باشد:

    الف)تجزیه زمان باقی مانده به واحدهای کوتاه مدت: بدین معنا که مثلاً اگر تا روز آزمون صد روز باقی است این صد روز به دوره‌هایی کوتاه مدت همچون دوره‌های هفت یا ده روزه تقسیم شوند و تکلیف داوطلب در هر دوره مشخص باشد. این تقسیم‌بندی موجب می‌شود داوطلب گذران دوره‌های زمانی را یکی پس از دیگری احساس کند و بتواند تا حدی برنامه آینده خود را پیش‌بینی نماید و در پایان هر دوره خود را بیازماید تا از میزان پیشرفت خود مطلع شود.

    ب)برنامه ریزی باید مبتنی بر تجربه باشد: بدون تردید برای رسیدن به یک هدف، بهترین و مطمئن‌ترین راه‌، حرکت در مسیری است که از «آزمون و خطا» سر سلامت به درآورده باشد و امتحان خود را پس داده باشد. تجربه برنامه‌های غیراصولی و نیازموده و همچنین برنامه‌هایی که از جانب افراد غیر متخصص و غیرکارآزموده طرح‌ریزی شده است به داوطلبان شرکت در کنکور – که فرصت کوتاه و جبران ناشدنی دارند – به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود.

    ج)تجویز کلیه دروس در کلیه واحدهای زمانی: نکته بسیار مهمی که هر برنامه اصولی باید آن را تأمین کند «قرار دادن کلیه دروس در کلیه واحدهای زمانی» است. مثلاً اگر برنامه تحصیلی شامل هفت مرحله ده روزه باشد باید در هر هفت مرحله، داوطلب کلیه دروس را مورد مطالعه قرار دهد. غفلت از هر ماده درسی و تعویق در مطالعه هر درس هرچند کم اهمیت، تبعات سوء و جبران ناپذیری را به‌ دنبال دارد.

    البته باید توجه داشت که کمتر دانش‌آموزی توانایی برنامه‌ریزی اصولی و هدفمند را دارد و در اینجاست که نیاز به مشاوران متخصص و مجرب در این زمینه احساس می‌شود. در این مورد به ذکر این نکته بسنده می‌کنیم که مهمترین ویژگی مشاور آنست که خود توانسته باشد این مسیر را با موفقیت پیموده باشد و از راه و چاه آگاه باشد.

    ۴- مطالعه صحیح و اصولی:

    یکی از کلید واژه‌های اساسی در موفقیت تحصیلی و بخصوص موفقیت در کنکور آشنایی داوطلب با تکنیک و اصول مطالعه است. امروزه بر کسی پوشیده نیست که مطالعه برای کنکور یک مقوله پیچیده و علمی است و نیازمند آموزش است.

    با افزایش رقابت در کنکور و علمی و تخصصی شدن سؤالات تنها کسانی می‌توانند در این مبارزه نفس‌گیر پیروز شوند که با تکنیک‌ها و روش‌های مطالعه آشنا باشند.

    روش صحیح مطالعه روشی است که با صرف کمترین زمان و انرژی از سویی باعث تسلط کامل دانش‌آموز بر مطالب کتب درسی شود و از سوی دیگر ثبات معلومات را در ذهن او تضمین نماید. در شماره‌های آینده به این مقوله بیشتر پرداخته می‌شود.

    ۵- بهداشت روان :

    تأثیر بهداشت و سلامت روان را بر فرآیند یادگیری، پیشرفت تحصیلی و حفظ و تقویت انگیزه داوطلب نمی‌توان انکار کرد. درواقع بهداشت و آرامش روان بستری مناسب جهت نیل به هدف را فراهم می‌آورد. علت شکست بسیاری از داوطلبان مستعد و کوشا در کنکور عدم تأمین آرامش و سلامت روان است. آفت‌های بهداشت روان از این قرار است.

    الف) افسردگی:افسردگی نوعی غم و اندوه و کاهش غیرطبیعی سطح شادمانی در انسان است. افسردگی موجب می‌شود داوطلب انرژی لازم را برای دنبال کردن برنامه تحصیلی خود، نداشته باشد و در میانه راه سرد و متوقف شود رابطه میان افسردگی و هجوم افکار منفی و مشغولیت بیش از حد فکر به این افکار و متعاقباً از دست دادن قدرت تمرکز و افت کیفیت یادگیری، کاملاً اثبات شده است.

    ب) استرس:استرس‌های روانی اگر بی‌قاعده و بیش از حد معمول باشند آرامش فرد را به مخاطره انداخته و او را از پیشرفت تحصیلی باز می‌دارند.

    ج) ترس از ناکامی:ترس از ناکامی که داوطلبان از آن به عنوان «اضطراب» و «دلشوره» یاد می‌کنند آفتی است که موفقیت هر داوطلب کنکور را تهدید می‌نماید. این ترس غیر موجه از آینده تمام وجود داوطلب را تسخیر می‌کند و بستر مناسب برای رشد و ثبات هرگونه دانش مفید را از بین می‌برد

    معرفی زیر گروه های رشته انسانی در کنکور
    معرفی زیر گروه های رشته انسانی در کنکور

    در این پست به معرفی زیر گروه های رشته انسانی در کنکور سراسری میپردازیم

    گروه آزمایشی علوم انسانی

    گروه آزمایشی علوم انسانی دارای ۵ زیرگروه است.

    دروس تخصصی: ریاضی – اقتصاد – ادبیات فارسی – زبان عربی – تاریخ و جغرافیا – علوم اجتماعی (جامعه‌شناسی) – فلسفه و منطق – روان‌شناسی.

    رشته‌های گروه آزمایشی علوم انسانی در ۵ زیرگروه است.

    زیر گروه ۱

    • رشته زبان و ادبیات فارسی
    • رشته دبیری زبان و ادبیات فارسی
    • رشته زبان و ادبیات عرب
    • رشته دبیر زبان و ادبیات عرب
    • رشته مترجمی زبان عربی
    • رشته ادبیات و زبان عربی
    • رشته الهیات و معارف اسلامی
    • رشته دبیری الهیات و معارف اسلامی
    • رشته دبیری علوم دینی
    • رشته کارشناسی تربیت مربی عقیدتی و سیاسی
    • رشته کاردانی تربیت معلم قرآن
    • رشته علوم قرآنی
    • رشته علوم اسلامی
    • رشته الهیات
    • رشته معارف اسلامی و ارشاد
    • رشته معارف اسلامی و حقوق
    • رشته علوم دینی و معارف اسلامی
    • رشته علوم قرآن و حدیث
    • رشته معارف اسلامی و علوم سیاسی
    • رشته معارف اسلامی و الهیات
    • رشته حقوق
    • رشته علوم قضایی
    • رشته فقه و حقوق اسلامی
    • رشته فقه و حقوق حنفی
    • رشته فقه و حقوق امامی
    • رشته فقه و حقوق شافعی
    • رشته کارشناسی فقه
    • رشته کاردانی امور حقوقی و کنسولی
    • رشته پلیس قضایی
    • رشته حکمت اسلامی و فلسفه
    • رشته فلسفه

    زیر گروه ۲

    • رشته علوم اجتماعی
    • رشته دبیری علوم اجتماعی
    • رشته علوم ارتباطات اجتماعی
    • رشته مددکاری اجتماعی
    • رشته خبرنگاری

    زیر گروه ۳

    • رشته علوم اقتصادی
    • رشته اقتصاد صنعتی
    • رشته اقتصاد حمل و نقل
    • رشته حسابداری
    • رشته کاردانی امور مالی و مالیاتی
    • رشته امور گمرکی
    • رشته بانکداری
    • رشته امور بانکی
    • رشته صنایع چاپ
    • رشته مدیریت
    • رشته مدیریت بازرگانی
    • رشته مدیریت دولتی
    • رشته مدیریت جهانگردی
    • رشته مدیریت مسافرتی و جهانگردی
    • رشته مدیریت صنعتی
    • رشته مدیریت بیمه
    • رشته کاردانی امور بیمه
    • رشته مدیریت بیمه اکو
    • رشته خدمات امور اداری
    • رشته مدیریت امور بانکی
    • رشته مدیریت و کمیسر دریایی
    • رشته مدیریت فرهنگی و هنری
    • رشته کارشناسی خبرنگاری
    • رشته کاردانی امور دفتری
    • رشته کارشناسی تولید سیما
    • رشته مدیریت بانکداری
    • رشته مدیریت دفاعی

    زیر گروه ۴

    • رشته علوم سیاسی
    • رشته روابط سیاسی
    • رشته علوم سیاسی (امنیت ملی)
    • رشته کاردانی عملیات کشوری
    • رشته اطلاعات نظامی
    • رشته علوم انتظامی
    • رشته اطلاعت و ضد اطلاعات
    • رشته جغرافیای سیاسی
    • رشته جغرافیا
    • رشته تاریخ
    • رشته باستانشناسی
    • رشته آماد

    زیر گروه ۵

    • رشته روانشناسی
    • رشته علوم تربیتی
    • رشته راهنمایی و مشاوره
    • رشته مطالعات خانواده
    • رشته کتابداری
    • رشته دبیری تربیت بدنی و علوم ورزشی
    روانشناسی شخصیت
    روانشناسی شخصیت


    شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق می‌شود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله می‌توان این خصلتها را شامل اندیشه ، احساسات ، ادراک شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می‌شود.

    نگاه اجمالی

    «شخصیت» یک «مفهوم انتزاعی» است، یعنی آن چیزی مثل انرژیدر فیزیکاست که قابل مشاهده نیست، بلکه آن از طریق ترکیب رفتار (Behavior) ، افکار (Thoughts) ، انگیزش(Motivation) ، هیجان (Emotion) و … استنباط می‌شود. شخصیت باعث تفاوت (Difference) کل افراد (انسانها) از همدیگر می‌شود. اما این تفاوتها فقط در بعضی «ویژگیها و خصوصیات» است. به عبارت دیگر افراد در خیلی از ویژگیهای شخصیتی به همدیگر شباهت دارند بنابراین شخصیت را می‌توان از این جهت که «چگونه مردم با هم متفاوت هستند؟» و از جهت این که «در چه چیزی به همدیگر شباهت دارند؟» مورد مطالعه قرار داد.

    از طرف دیگر «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی» ، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند. این تنوع در دیدگاهها به تفاوت در«تعریف و نگرش از انسان و ماهیت او» مربوط می‌شود. هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگمعینی زندگی کرده ، ارتباط متقابل و موفقیت آمیزی داشته باشد، گونه‌های شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد، پرورش می‌دهد. در حالی که برخی تجربه‌ها بین همه فرهنگها مشترک است، بعید نیست که تجربیات خاص یک فرهنگ در دسترس فرهنگ دیگر نباشد.

    شخصیت از دیدگاه مردم

    واژه «شخصیت» در زبان روزمره مردم معانی گوناگونی دارد. یکی از معانی آن مربوط به هر نوع « صفت اخلاقی یا برجسته » است که سبب تمایز و برتری فردی نسبت به افراد دیگر می‌شود مثلا وقتی گفته نمی‌شود «او با شخصیت است» یعنی «او» فردی با ویژگیهایی است که می‌تواند افراد دیگر را با «کارآیی و جاذبه اجتماعی خود» تحت تأثیر قرار دهد. در درسهایی که با عنوان « پرورش شخصیت » تبلیغ و دایر می‌شود، سعی بر این است که به افراد مهارتهای اجتماعی بخصوصی یاد داده ، وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن را بهبود بخشند با آنها واکنش مطبوعی در دیگران ایجاد کنند همچنین در برابر این کلمه ، کلمه «بی‌شخصیت» قرار دارد که به معنی داشتن «ویژگیهای منفی» است که البته به هم دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اما در جهت منفی.

    در اجتماع گاهی به جای این کلمات از مترادف آنها «شخصیت خوب یا بد» صحبت می‌شود که هر یک ویژگیهایی را می‌رسانند و گاهی از کلمه شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی افراد استفاده می‌شود مثلا وقتی گفته می‌شود«او پرخاشگر است» یعنی ویژگی و خصوصیت غالب «او» پرخاشگری است. در کنار این موضوعات گاهی کلمه شخصیت جهت «احترام» به چهره‌های مشهور و صاحب صلاحیت «علمی ، اخلاقی یا سیاسی» بکار می‌رود نظیر « شخصیت سیاسی ، شخصیت مذهبی و شخصیت هنری و …».

    شخصیت از دیدگاه روانشناسی

    دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاههای «مردم و جامعه» است در روانشناسیافراد به گروههای «با شخصیت و بی‌شخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمی‌شوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه به« شخصیت و انسان » باعث پیدایش نظریه‌های متعددی از جمله : « نظریه روانکاوی کلاسیک (Classical Psychoanaly Theory) ، نظریه روانکاوی نوین (Neopsychoanalytic Theory) ، نظریه انسان گرایی (Humanistis Theory) ، نظریه شناختی (Cognitive Theory) ، نظریه یادگیری اجتماعی (Social-learning Theory) و … » در حوزه مطالعه این گرایش از علم روانشناسیشده است.

    ماهیت شخصیت و انسان

    یکی از جنبه‌های با اهمیت در «روانشناسی شخصیت» که در «نظریه‌های شخصیت» منعکس شده است برداشت یا تصوری است که از ماهیت «انسان و شخصیت او» ارائه شده است (یا می‌شود). این سوالها با ویژگی اصلی انسان ارتباط می‌کنند و همه مردم ( شاعر ، هنرمند ، فیلسوف، تاجر، فروشنده و …) همواره به روش به این سوالها پاسخ می‌دهند؛ بطوری که می‌توانیم بازتاب همه جانبه آنها را در «کتابها ، تابلوهای نقاشی ، و در رفتار و گفتارشان» ببینیم و روانشناسی شخصیت و نظریه پردازان این حوزه نیز از آن مستثنی نیستند. این موضوعات را می‌توان در جدول زیر خلاصه کرد.

    اراده آزاد یا جبرگرایی ؟ آیا انسان آگاهانه اعمال خود را جهت می دهد یا بوسیله نیروهای دیگری کنترل می‌شود؟
    وراثت یا محیط؟ آیا انسان بیشتر تحت تأثیر وراثت است یا تحت تأثیر محیط؟
    گذشته یا حال؟ آیا شخصیت انسان وقایع و اتفاقات اوائل زندگی شکل می‌گیرد یا اینکه تحت تأثیر تجربه‌های دوران بزرگسالی قرار دارد؟
    بی‌همتایی یا جهان شمولی؟ آیا شخصیت هر انسان بی‌همتاست یا اینکه شخصیت دارای الگوهای کلی خاصی است که با شخصیت بسیاری از افراد انطباق دارد؟
    تعادل جویی یا رشد؟ آیا انسان فقط برای حفظ تعادل و توازن رفتاری را انجام می‌دهد یا او بخاطر میل به رشد و تکامل رفتار را انجام می‌دهد؟
    خوش بینی یا بد بینی؟ آیا انسان اساسا موجودی خوب است یا بد؟

    نقش وراثت زیستی در رشد شخصیت

    وراثت به منزله مواد خام شخصیت است. این مواد به اشکال مختلف شکل می‌پذیرند. بعضی از همانندیهای موجود در شخصیت و فرهنگانسان ناشی از وراثت است، مثلا هر گروه انسانی ، مجموعه نیازها و قابلیتهای زیستی مشترک و یکسانی به ارث می‌برد. این نیازها ، شامل اکسیژن، غذا، آب، استراحت ، فعالیت ، خواب ، پرهیز از شرایط هولناک و اجتناب از درد و نظایر آن است.

    اهمیت محیط طبیعی در رشد شخصیت

    محیط طبیعی نیز بر شخصیت تأثیر می‌گذارد، زیرا افراد تا حد وسیعی سطح کارآیی خود را که برای حفظ حیاتش ضروری است، از محیط می‌گیرد واقعیت امر این است که در هر محیط طبیعی ، انواع مختلف شخصیت و فرهنگ ، و در محیطهای طبیعی کاملاً متفاوت ، فرهنگهای مشابهی ملاحظه می‌شوند.

    رابطه فرهنگ و شخصیت

    بعضی از تجربه‌های فرهنگی بین همه افراد انسانی مشترک است. از تجربه‌های اجتماعی مشترک بین اعضای یک جامعهمعین ، یک صورت بندی ویژه شخصیتی پدید می‌آید که شاخص و معرف شخصیت بیشتر اعضای آن جامعه است و اصطلاحا شخصیت نمایی (Modal Personality) یا شخصیت اساسی (Basic Personality) یا رفتار اجتماعی(خوی اجتماعی) (Social Character) خوانده می‌شود. این مفاهیم به ویژگیهای فرهنگی مشترکی که همه اعضای یک جامعهدر آنها سهیم‌اند، اشاره می‌کنند.

    نقش تجربه گروهی در رشد شخصیت افراد

    کودک نوزاد به صورت یک ارگانیسم به دنیا می‌آید. با اخذ و کسب مجموعه‌ای از نگرشها و ارزشها ، تمایلات و بیزاریها ، هدفها و مقاصد ، و یک مفهوم عمیق و ناپایدار از اینکه چه نوع شخصی است، به تدریج یک موجود انسانی مبدل می‌شود. همه این ویژگیها را از طریق فراگرد اجتماعی شدن بدست می‌آورد. این فراگرد ، یادگیری او را از حالت حیوانی به شخصیت انسانی تغییر می‌دهد. به عبارت دقیق‌تر ، هر فرد از طریق فراگرد اجتماعی شدن ، هنجارهای گروههای خود را می‌آموزد تا اینکه یک خود مشخص که او را بی‌همتا می‌سازد، پدید می‌آید. شاید بتوان گفت که تشکل تصور خود ، مهمترین فراگرد در رشد شخصیت به شمار می‌رود.

    اهمیت تجارب شخصی در رشد شخصیت

    چرا کودکانی که در یک خانواده پرورش می‌یابند، حتی اگر تجربه‌های یکسانی هم داشته باشند، با یکدیگر متفاوت‌اند؟ نکته مهم این است که آنان تجربه‌های یکسانی نداشته ، بلکه در معرض تجربه‌های اجتماعی از برخی جهات مشابه و از برخی جهات نامشابه قرار گرفته‌اند. تجربه هرکس بی‌همتاست. بدین معنا که هیچ کس دیگر بطور کامل ، نظیر آن تجربه را ندارد. یادداشت دقیق تجربه‌های روزانه کودکان یک خانواده می‌تواند گوناگونی تجربه‌های آنان را به خوبی آشکار سازد. هر کودک اولاً ، وراثت زیستی بی‌همتایی دارد که کسی دیگر عینا نظیر آن را ندارد، ثانیاً ، از مجموعه بی‌همتای تجربه‌های زندگی برخوردار است که باز ، کسی دیگر ، عینا از آن برخوردار نیست

    روانشناسی چهره
    روانشناسی چهره

    سال‌هاي سال بود كه چيني‌ها باور داشتند چهره افراد مي‌تواند واقعيت‌هاي پنهان شخصيت‌شان را آشكار كند. شايد چنين تصوري از نظر شما غيرواقعي به‌نظر برسد اما بررسي‌هاي جديد هم نشان مي‌دهد كه پيشاني نوشت آدم‌ها، شخصيت‌شان را هم آشكار مي‌كند. فيلسوف‌هاي چيني مي‌گويند 5 عنصر در جهان مي‌تواند زندگي ما را تحت‌تاثير قرار دهد؛ چوب، ، آب، آتش، زمين و فلز. از نظر آنها هر كدام از ما تلفيقي از اين عناصر را در چهره خود داريم اما يكي از اين عناصر، نسبت به بقيه آنها شاخص‌تر است. گذشته از فيلسوف‌هاي قديمي، پژوهشگران امروزي هم اين موضوع را تاييد مي‌كنند. سيمون برون، يكي از متخصصان انگليسي…..

    برای دیدن به ادامه ی مطلب برید

    سال‌هاي سال بود كه چيني‌ها باور داشتند چهره افراد مي‌تواند واقعيت‌هاي پنهان شخصيت‌شان را آشكار كند. شايد چنين تصوري از نظر شما غيرواقعي به‌نظر برسد اما بررسي‌هاي جديد هم نشان مي‌دهد كه پيشاني نوشت آدم‌ها، شخصيت‌شان را هم آشكار مي‌كند. فيلسوف‌هاي چيني مي‌گويند 5 عنصر در جهان مي‌تواند زندگي ما را تحت‌تاثير قرار دهد؛ چوب، ، آب، آتش، زمين و فلز. از نظر آنها هر كدام از ما تلفيقي از اين عناصر را در چهره خود داريم اما يكي از اين عناصر، نسبت به بقيه آنها شاخص‌تر است. گذشته از فيلسوف‌هاي قديمي، پژوهشگران امروزي هم اين موضوع را تاييد مي‌كنند. سيمون برون، يكي از متخصصان انگليسي كتابي در مورد اين موضوع نوشته و توضيح مي‌دهد كه چطور هركدام از شما مي‌توانيد شاخص‌ترين عنصر را در چهره ديگران شناسايي كنيد و از طريق آن به شخصيت‌شان پي‌ببريد.

    چهره‌هاي چوبی

    بيشتر ضربتي و بدون فكر عمل مي‌كنند، بلندپروازند و فوق‌العاده با اعتماد به نفس كارهاي‌شان را انجام مي‌دهند. آدم‌هايي كه عنصر وجودي‌شان چوب است، بسيار فعالند و هميشه ذهن‌شان سرشار از ايده‌ها و طرح‌هاي تازه است. وقتي يك پروژه جديد به ذهن اين افراد مي‌رسد، صبر ندارند تا آن را شروع كنند اما در مقابل، وقتي كاري را به دست مي‌گيرند، زود از آن خسته مي‌شوند. جاه‌طلبي آنها باعث مي‌شود كه گاهي بي‌رحم جلوه كنند و جز به منافع خودشان به چيزي فكر نكنند. افرادي كه چهره چوبي دارند، نترس هستند و از اينكه به قلمروهاي ناشناخته وارد شوند ابايي ندارند. اين افراد براي رسيدن به هدف‌شان هركاري مي‌كنند.

    اگر خواستگار‌تان چهره‌اي با اين ويژگي‌ها دارد، بدانيد كه اعتماد به نفس بالايي دارد و ديگران نمي‌توانند او را از فكري كه در سر دارد، منصرف كنند. شور و شوق اين افراد براي عملي كردن ايده‌هاي تازه هميشه هم خوب نيست چون اگر در اين ميان، كسي سد راهشان شود، تحريك‌پذير و تند‌خو مي‌شوند و بيرحمانه او را پس مي‌زنند.

    چهره‌هايي از عنصر آب

    اين افراد انعطاف‌پذيرند و خوب مي‌توانند خودشان را با شرايط وفق دهند. در كنار آنها خوش مي‌گذرد و عاشق تنوع و تغيير هستند. آنها به ظاهر اهميت زيادي مي‌دهند و هميشه هم لبخند به لب هستند. حل كردن مشكلات مردم، يكي از لذت‌بخش‌ترين كارها براي اين افراد است.

    اگر با فردي كه چنين چهره‌اي دارد آشنا شويد، ممكن است بعد از مدتي فكر كنيد او را به‌خوبي شناخته‌ايد اما درواقع، شناختن آنها به‌طور كامل، سخت‌تر از آن چيزي است كه شما فكر مي‌كنيد؛ چون مرموز هستند و آنچه در ذهن‌شان مي‌گذرد را راحت با ديگران در ميان نمي‌گذارند. افرادي كه عنصر وجودي‌شان آب است، مي‌توانند موضوعات را از زواياي مختلف ببينند اما گاهي هم به يك آدم حساس تبديل مي‌شوند كه آزردگي‌ها و زخم‌هاي وجودي‌شان را در مقابل ديگران آشكار نمي‌كنند.

    چهره‌هاي آتشين

    بدانيد خواستگاري كه چنين چهره‌اي دارد، ماجراجو، اجتماعي و برون‌گراست و عاشق اين است كه توجه ديگران را به‌خود جلب كند. چهره‌هاي آتشين، بيشتر به‌دنبال مشاغل سرگرم‌كننده و هنري مي‌روند. آنها به عواقب كارهاي‌شان خيلي توجه نمي‌كنند و تنها در فكر لذت بردن از لحظه هستند. اين آدم‌هاي عجيب و غريب عاشق موضوعات اندوهناك هستند و حتي اگر مشكلي در زندگي‌شان نباشد، گاهي براي خلق يك تراژدي پيشقدم مي‌شوند.

    آنها آدم‌هايي رك هستند و به دليل اينكه كسي را نرنجانند حرف‌شان را در دل‌شان نگه نمي‌دارند و اگر حسي دارند، آن را به راحتي نشان مي‌دهند. در كنار چنين فردي به شما خوش مي‌گذرد و بيشتر دوستان زيادي دارند اما واي به روزي كه شيطان درون‌شان بيدار شود. آتشين‌ها آدم‌هاي ريسك‌پذيري هستند و بعيد نيست كه گاهي به دليل همين عادت، همه زندگي‌شان را از دست بدهند. براي مثال اگر همسر آينده شما در اين گروه باشد و روزي احساس كند كه شغلش را دوست ندارد، بلافاصله رهايش مي‌كند چراكه اگر موضوعي به‌نظر اين آدم‌ها كسالت‌آور بيايد، در نخستين فرصت رهايش مي‌كنند.

    چهره‌هاي زميني

    اگر خواستگار‌تان چنين چهره‌اي دارد، بدانيد كه مرد عمل است و روي آسمان‌ها زندگي نمي‌كند. گرچه احتمالا كمي خجالتي است و مدتي طول مي‌كشد تا سفره دلش را براي‌تان باز كند اما اگر چنين فردي را به زندگي‌تان راه دهيد، به شما تا ابد وفادار مي‌ماند. انرژي زمين در اين افراد با كمي حسادت و كينه‌توزي هم همراه است. اگر به فردي كه چنين چهره‌اي دارد ضربه بزنيد، اين ضربه به عمق قلبش وارد مي‌شود و مدت‌ها طول مي‌كشد تا شما را ببخشد. اما در مقابل، اين فرد وفادار، گرچه حساس است اما باهوش و منطقي هم هست و عجولانه تصميم نمي‌گيرد. پس در كنار او مي‌توانيد با خيال راحت زندگي كنيد و مسئوليت تصميمات بزرگ را به‌عهده‌اش بسپاريد.

    زميني‌ها به انجام‌دادن سريع‌السير كارها علاقه‌اي ندارند. آنها دوست دارند با صبر و حوصله كارشان را انجام دهند و به همين دليل ديگران مهر كند بودن را روي آنها مي‌چسبانند، اما در واقع اين افراد، دوست دارند كارها را در زماني كه خودشان مي‌خواهند و به شيوه‌اي كه خودشان دوست دارند، انجام دهند. آنها سختكوش و با انصافند و تعريف دقيقي از درست و غلط را در ذهن خود دارند كه به راحتي نمي‌توانيد تغييرش دهيد.

    چهره‌هاي فلز

    اين افراد كاملا خويشتندار هستند و ترجيح مي‌دهند گاهي از ديگران كناره‌گيري كنند. افرادي كه عنصر وجودي‌شان فلز است، مصمم هستند و سرسختانه روي موضوعات تمركز مي‌كنند. معمولا آدم‌هايي كه در ارتباط با آنها قرار دارند، هيچ اطميناني نسبت به جايگاهي كه در زندگي اين فرد دارند، نمي‌توانند داشته باشند و جالب اين است كه يك فلزي از اين موضوع لذت هم مي‌برد.

    اگر خواستگاري با اين خصوصيات ظاهري داريد، از قبل بدانيد كه احتمالا شخصيتي كنترلگر دارد و اگر انرژي فلز در او توسط انرژي‌هاي ديگر كنترل نشود، به رفتارهاي وسواسي و سرشار از اضطراب كشيده مي‌شود، چراكه شخصيت‌هاي فلزي، به‌خودي خود نوعي بي‌صبري و خشم را درون دارند اما اگر توسط انرژي‌هاي ديگر كنترل شوند، به ندرت اين رفتارها را از خود بروز مي‌دهند. اما زندگي با اين افراد سراسر مشكل نيست. آنها آدم‌هاي مصممي هستند كه آسان تسليم نمي‌شوند و مي‌خواهند هرطور شده كاري كه مي‌كنند را به سرانجام برسانند، پس اگر با خصوصيات گفته شده مشكلي نداريد و به‌دنبال فردي مي‌گرديد كه خوب بتواند از پس زندگي‌اش بربيايد، يكي از آنها را انتخاب كنيد.

    هفت راه برای «نه» گفتن
    هفت راه برای «نه» گفتن

    کمک کردن به دیگران خوب است. اما به این شرط که به کارها و برنامه های خود، پیش و بیش از کمک به دیگران توجه داشته باشید. تصور کنید که از شما درخواست می شود به حل یک مشکل کمک کنید. ممکن است مشکل مذکور در مدت زمانی کوتاه رفع شود؛ اما در اغلب اوقات چنین درخواست هایی دو تا سه ساعت و حتی تمام روز شما را اشغال می کنند. در چنین وضعیتی شما به ناگاه متوجه می شوید که بسیاری از امور روزانه تان عقب افتاده اند، در حالی که تنها با یک «نه» ساده می توانستید کمک به حل مشکل را حداقل به زمانی دیگر موکول کنید.

    بقیه در ادامه ی مطلب

    کمک کردن به دیگران خوب است. اما به این شرط که به کارها و برنامه های خود، پیش و بیش از کمک به دیگران توجه داشته باشید. تصور کنید که از شما درخواست می شود به حل یک مشکل کمک کنید. ممکن است مشکل مذکور در مدت زمانی کوتاه رفع شود؛ اما در اغلب اوقات چنین درخواست هایی دو تا سه ساعت و حتی تمام روز شما را اشغال می کنند. در چنین وضعیتی شما به ناگاه متوجه می شوید که بسیاری از امور روزانه تان عقب افتاده اند، در حالی که تنها با یک «نه» ساده می توانستید کمک به حل مشکل را حداقل به زمانی دیگر موکول کنید.

    برای بسیاری از افراد، «نه!» گفتن، امری سخت و حتی غیرممکن بوده و هست. ناتوانی افراد در پاسخ منفی به درخواست های سایرین، دلایل زیادی دارد. برخی می خواهند با پاسخ مثبت، خود را فردی مهربان و دوستی وفادار جلوه دهند. رودربایستی در روابط فردی، فامیلی و اجتماعی نیز دلیلی دیگر بر این ناتوانی است.

    به علاوه، در جامعه و خصوصاً فرهنگ ایرانی، بسیاری از افراد، «نه» شنیدن را نوعی بی احترامی و کم توجهی به خود به حساب می آورند. این در حالی است که توانایی یک فرد در پاسخ منفی به درخواست های خاصی که سایرین از وی دارند، در واقع یک قابلیت مهم و اساسی است.

    در این مطلب به مهمترین علل ناتوانی افراد در «نه» گفتن می پردازیم و سپس راه های انجام آن را نیز بررسی می کنیم.

    چرا «نه» گفتن سخت است؟
    باید سعی کنید «نه» گفتن را یاد بگیرید. در واقع باید بتوانید درک درستی از موقعیت و شرایط داشته باشید تا موفق به کسب این ‘مهارت’ مهم شوید.
    برخی شرایط سخت برای «نه» گفتن عبارتند از:

    ۱- احساس نیاز در یاری رسانی به دیگران:افراد مهربان و خوش قلب به صورت غریزی، کمک به سایرین را دوست دارند. حتی اگر این کمک به قیمت از دست رفتن زمان برای انجام کارهای خودشان تمام شود.

    ۲- ترس از بی احترامی:بسیاری از افراد، از ترس اینکه «نه» گفتن ممکن است بی احترامی به حساب آید، از انجام آن طفره می روند. این فرهنگ غلط به طور کل در آسیا -و خصوصاً ایران- بسیار شایع است.

    ۳- سازگاری:دلیل دیگر تایید و قبول درخواست های دیگران، این است که نمی خواهند اینطور تصور شود که با رفتارهای گروه، بیگانه و ناسازگارند. در واقع آنها دوست دارند به سرعت از سمت افراد یک گروه (خانواده، گروه دوستان، همکاران و …) به عنوان فردی همگرا پذیرفته شوند.

    ۴- ترس از درگیری:برخی افراد از ترس درگیری و خشم درخواست کننده، قدرت پاسخ منفی و رد درخواست آنها را ندارند. این افراد از هر برخوردی دوری می کنند و همیشه نگران عواقب مخالفت یا رد درخواست سایرین در آینده هستند.

    ۵- نگرانی ِ از دست رفتن فرصت:گاهی اوقات ممکن است اینگونه تصور شود که یک درخواست فرصتی است که نباید از دست داد. برای مثال اگر از فردی درخواست شود که به بخش دیگری از شرکت منتقل شود، علاوه بر اینکه او نمی خواهد دوستانش را در بخش فعلی ترک کند، تصور اینکه فرصت پیش آمده هم دیگر پیش نمی آید، او را آزار داده و «نه» گفتن را برایش سخت می کند.

    ۶- ترس از خراب شدن پل های پشت سر:رو دربایستی و نگرانی از اینکه رد یک درخواست باعث خراب شدن پل های پشت سر و قطع روابط شود نیز علت مهم دیگری در ناتوانی برای «نه» گفتن به حساب می آید.

    ادامه این مطلب برای کسانی است که در شرایط وصف شده قرار گرفته و از «نه» گفتن باز مانده اند. اگر چنین هستید، در مرحله اول باید سعی کنید به خود بقبولانید که «نه» گفتن نشانه بی ادبی یا طفره روی از کمک به سایرین نیست. «نه» گفتن به معنی از دست رفتن آینده و روابط هم نیست.
    تمام این تصورات، زاییده ذهن ما و تاثیر فرهنگ عامه و غالب بر ماست.

    در واقع «نه» گفتن، احترام به زمان و ارزش دادن به خود شما است. شما باید بتوانید اولویت ها را در کنار هم گذاشته و نیاز های خود را بسنجید. و پس از آن، نسبت به نوع پاسخ دهی به درخواست افراد مختلف، عکس العمل صحیح نشان دهید.

    ۷ راه ساده برای «نه» گفتن

    روانشناسی

    قبل از هر چیز، باید بپذیرید که «نه» گفتن حق شماست. اگر بتوانید «نه» گفتن را در شرایط صحیح تمرین کرده و انجام دهید، در مدتی کوتاه متوجه می شوید که به آن بدی که فکر می کنید هم نیست. بقیه کم کم شما را درک می کنند و مقاومت نشان نمی دهند. نگرانی از «نه» شنیدن ِ افراد از طرف ما، در واقع فقط یک نگرانی بی مورد و فرضی است.

    اما اگر مطمئن نیستید که چگونه باید «نه» گفتن را انجام دهید، این هفت راه حل ساده برای شما هستند. توجه داشته باشید که هر یک از این متد ها را باید در شرایط خاص خودشان امتحان کنید.

    ۱- بگویید: در حال حاضر به حدی گرفتار سایر امور هستم که نمی توانم برای سایر کارها وقتی اختصاص دهم.
    اگر شما گرفتار انجام اموری خاص باشید، مطمئناً توانایی قبول درخواست یا پیشنهاد دیگری را ندارید. پس اگر وضعیت خود را برای کسانی که درخواستی با شما مطرح می کنند، شرح دهید، مطمئناً شرایط شما را درک خواهند کرد. در این صورت در آینده نیز قبل از اطمینان از وضعیت کاری شما، درخواست بی جایی نخواهند داشت.

    ۲- بگویید: الان وقت خوبی نیست. من درگیر کاری هستم که تا چند ساعت/روز/هفته دیگر تمام می شود.
    حتماً بارها پیش آمده که کسی به صورت ناگهانی از شما درخواستی می کند و یا پیشنهادی برای شما دارد. مثلاً در زمانی که شما در جلسه ای مهم بوده و یا مشغول انجام کاری خاص هستید. «نه» گفتن در چنین موقعیت هایی بسیار ساده تر از سایر اوقات است. شما به راحتی با مقرر کردن زمانی دیگر، می توانید به دوست خود بفهمانید: الان «نه»!
    البته همین که وقت دیگری را پیشنهاد می دهید، خود را متمایل به کمک نشان داده اید و این مساله حسی خوب را در طرف مقابل ایجاد خواهد کرد.

    ۳- بگویید: من خیلی دوست دارم در این قضیه کمک کنم، اما…
    در برخی مواقع پیشنهادات و درخواست هایی با شما مطرح می شود که ممکن است مجبور شوید به دلایل مختلف از «نه» گفتن طفره روید. اما یکی از بهترین متدها این است که در کنار تمایل نشان دادن در کمک به فرد متقاضی، با جمله ای شبیه جمله فوق، دلیل موجهی برای عدم پذیرش درخواستش بیاورید. برای مثال، ممکن است از شما به عنوان یک وبلاگ نویس درخواست شود که کاری انجام دهید. در چنین وضعیتی چنانچه نمی توانید پیشنهاد را قبول کنید، بهتر است علاوه بر نشان دادن تمایل تان، سایر امور یا پروژه های کاری را مانع قبول درخواست برشمرید. در این صورت ‘«نه» گفتن’ را با موفقیت انجام داده اید.

    ۴- بگویید: به من کمی فرصت بدهید که در این خصوص فکر کنم. سپس به شما خبر می دهم.
    گاهی، «نه» جواب قطعی شما به یک درخواست خاص نیست. اگر شما علاقمند به انجام یک کار یا قبول یک پیشنهاد هستید، شاید لازم باشد قبل از آن به وضعیت کارها و وظایف فعلی خود نگاهی بیاندازید. همچنین شاید برای فکر کردن در خصوص آن پیشنهاد خاص و بررسی جوانب مختلف آن، به زمان کافی نیاز داشته باشید. پس صادق باشید و به جای «بله» یا «نه» گفتن های فوری، مقدار مشخصی زمان (یک روز/یک هفته/…) برای فکر کردن، از طرف مقابل بخواهید.

    ۵- بگویید: این پیشنهاد، چندان با روحیات/شرایط/منافع/نیازهای من سازگار نیست؛ با این حال به فکرش هستم.
    اگر شخصی سعی دارد پیشنهاد یا درخواستی را با شما مطرح کند که از نگاه شما چندان جذاب نیست، به جای «نه» گفتن، وی را در قالب جمله فوق، از شرایط موجود مطلع کنید. در این صورت بحث و تبادل نظر های بیشتری صورت می گیرد تا به توافق نهایی برسید. نکته مهم در این متد این است که بتوانید به وی بفهمانید که به دنبال چیز دیگری هستید. در این صورت او را متوجه اشتباهش کرده اید بدون اینکه بی احترامی کرده یا به درخواستش بدون توجه «نه» گفته باشید.
    فرد مقابل این رفتار شما را محترمانه و هوشمندانه می بیند و در آینده نیز روی شما حساب ویژه ای باز می کند.

    ۶- بگویید: شاید من فرد مناسبی برای انجام این کار نباشم. فکر می کنم آقا/خانم X گزینه بهتری باشد.
    اگر از شما کمکی خواسته می شود یا شغلی به شما پیشنهاد می شود که -از لحاظ فنی- نمی توانید یا -بخاطر درگیری های شغلی یا شخصی- امکان کمک رسانی را در خود نمی بینید، می توانید فرد بهتری را پیشنهاد دهید. البته توجه داشته باشید که فردی که پیشنهاد می دهید را هم به دردسر نیاندازید!
    در این صورت با یک تیر چند نشان زده اید. هم بسیار محترمانه «نه» گفته اید، هم ممکن است از طریق شما شغل مناسبی برای فردی که پیشنهاد داده اید، ایجاد شود.

    ۷- بگویید: «نه»؛ نمی‌توانم قبول کنم!
    اما ساده ترین و مشخص ترین راه برای عدم قبول یک درخواست یا پیشنهاد، این است که به صورت مستقیم به درخواست دهنده بگویید: «نه»!
    اگر هیچکدام از شرایط فوق برای «نه» گفتن ایجاد نشده، «نه» گفتن به صورت مستقیم بهترین و صادقانه ترین راه ممکن است. مطمئن باشید که از عکس العمل محترمانه طرف مقابل در قبول «نه» از طرف خودتان، شگفت زده خواهید شد.

    ***

    به یاد داشته باشید که یادگیری ‘«نه» گفتن’، خود یک هنر است. اما توجه داشته باشید که این هنر همیشه نیازهای شما را برآورده نمی کند. گاهی اوقات قبول برخی درخواست ها، مسئولیت ها و پیشنهادات می تواند بیشتر از هر وقت دیگری به نفع شما باشد. پس با دقت و با در نظر گرفتن جوانب پاسخگوی درخواست های افراد باشید.

    راههای برخورد با افراد بد دهن
    راههای برخورد با افراد بد دهن

    بددهنی و هرزه گویی از خصایص زشت افراد فاسد، عاجز، ناتوان و بی منطق است

    برای دیدن راه ها به ادامه ی مطلب مراجعه کنید…

    بددهنی و هرزه گویی، و بیان كلمات ركیك، یكی از خصایص زشت افراد فاسد، عاجز، ناتوان و بی منطق است.

    افراد سفیه بی خرد، در برخورد با مردم چون از منطق و كلام درستی برخوردار نیستند و از دادن جواب صحیح عاجز هستند، بی پروا دهان را باز می كنند و زبان خویش را حركت می دهند و با الفاظ ركیك، فحاشی می كنند. افراد جاهل و نادانی كه با كوچكترین بهانه خشمگین شده، به دور از شرم و حیا، فحش و دشنام می دهند. و آبروی دیگران را مورد هجوم قرار داده و از بین می برند.

    بددهنی گر چه ممکن است در لحظه‎های اول آدم‎ها را آرام کند، اما عواقبی دارد که بالاخره دامنشان را می‎گیرد و از سوی دیگر، ناسزاگو ها پس از مدتی دیگر با به زبان آوردن حرف‎های ناخوشایند آرام نمی‎شوند و فحش دادن حالشان را بدتر می‎کند.

    متأسفانه ناهنجاری بددهنی و فحاشی به طرز فجیعی در جامعه ما رواج دارد، مردم با صدای بلند سر هم فریاد می زنند و الفاظ رکیکی به زبان می آورند، در شوخی ها و جمع های دوستی هم برای شوخی و خنده بد دهنی و فحاشی بسیار رایج شده، به طرزی گاهی دشنام های ناموسی به همدیگر می دهند و می خندند، و این بسیار اسفناک است.

    راههای برخورد با افراد بد دهن

    بددهنی درابتدا فرد را آرام میکند،ولی عواقب زیادی دارد

    برخورد با افراد بد دهن
    – نصیحت و خیرخواهی: متاسفانه برخی افراد در جامعه هستند که برای تخلیه عصبانیت و ناراحتی‌های خود کنترل زبان را از دست داده و هر حرف زشت و ناپسندی از زبانشان خارج می‌شود، در این زمان است که یک دوست دل سوز و انسان فهمیده و انسان فهمیده با بهترین زبان و از سر دلسوزی آن‌ها را از این عمل زشتشان آگاه می‌سازد .
    با زبان دوستانه‌ای که دارید به آن ها بگویید: فحش و ناسزا آن قدر زشت و ناپسند است که حتی اگر مخاطب‌شان انسان بت‌پرست باشد که گمراه‌ترین و بدترین انسان روی زمین است، نیز زشتی فحش را کم نمی‌کند.

    – عوض کردن فضا: اگر در جمع دوستان هستند و فضای فحش دادن به استاد و یا مدیر مدرسه و دانشگاه و فلان مسئول فراهم شد شما با هوشیاری و دقت این فضای گناه آلود را به سمت یک مساله علمی یا معنوی سوق دهید و یا با بیان خوبی‌های استاد از ایشان دفاع کنید

    هر چند گاهی دفاع کردن از ایشان کار سختی است و ممکن است دوستان به حرف انسان توجه نکنند یا ناراحت شوند ولی تحمل این سختی به پاداشی که در مقابل آن است می‌ارزد.

    – ترک مجلس گناه : واقعا گاهی اوقات چاره‌ای جز ترک کردن مجلس نیست چرا که افراد نه قابل نصیحت هستند و نه موقعیت دفاع از شخصی که مورد فحش قرار می‌گیرد وجود دارد؛ در این جا بهترین راه حل ترک این گونه مجالس است .

    – برخورد شدید : برخی افراد هستند که نه با نصیحت به خود می آیند و نه ابراز ناراحتی به خود می آیند با این افراد بهتر است یک رفتار جدی داشت مثلا تذکر داده شود که اگر دست از این طرز صحبت کردن بر ندارد هرگز با او معاشرت نخواهیم کرد. و این هشدار در حد یک حرف باقی نماند و جدا عمل شود.

    با توجه به مطالب فوق به این نتیجه می‌رسیم؛ در برخورد با چنین دوستانی اولین راه نصیحت و خیر خواهی است و در مرحله بعد عوض کردن فضای گفتگو است و اگر این دو راه اثر نداشت مجلس گناه را ترک کنید و خود را از آلودگی که در این گونه مجالس است حفظ کنید.

    تعداد صفحات : 3

    • پیشنهادی
    • پربازدید
    • جدید
    • نظرات

    درباره سایت

    روانشناسی

    آمار سایت

  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • بازدید امروز :20
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 101
  • بازدید سال : 2484
  • بازدید کلی : 70636
  • آرشیو

    چت باکس





    captcha


    پیوندهای روزانه

    کاربران

    کدهای اختصاصی

    كد موسيقي براي وبلاگ


    دریافت کد پرواز حباب ها